خواننده ستیزی تا کجا!
پوریا
اخواص را دوست دارم. صدای خاص و خوشی دارد، خوش قیافه و جذاب و از
خانوادهای اصیل و فرهنگیست. همه مدارج موسیقی برای خواننده شدن را طی، و
محضر استادان بزرگی را درک کرده است.
ردیف آوازی را نزد استاد رضوی سروستانی
و دوره عالی آموزش آواز شامل مرکبخوانی و ردیف را نزد استاد محسن کرامتی
و تئوری آواز و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی را نزد استاد حسین علیزاده فراگرفته است.
کمانچه و قیچک میزند.
با گروه همآوایان به سرپرستی حسین علیزاده و گروه صنم، نیستان
و گروه خورشید به سرپرستی مجید درخشانی همکاری کرده
و اجراهای متعددی را در ژاپن، کانادا، امریکا، هلند، فرانسه و ایران داشته است.
به نظر میرسد این هنرمند جوان باتجربه، همه ملزومات ستاره شدن را دارد،
اما برخی رفتارهایش مغایر با روندیست که یک ستاره باید از نظر رسانهای رعایت کند.
اول و قبل از هر چیز بگویم،
دوست عزیزم پوریا اخواص فقط مثالیست برای نکتهی مهمی که میخواهم به عرض برسانم.
آموزشگاه موسیقی
این روزها دو آلبوم با صدای جناب اخواص را زیاد گوش میکنم:
«طعم تصنیف» با موسیقی «عیساغفاری» و «سایههای مست» با موسیقی «اشکان رهبر».
جدا از نقدی که ممکن است به ساختارموسیقی و نوع انتخاب اشعار به خصوص در اولی وجود داشته باشد،
هر دو شنیدنیاند، اما انگار کل پکیج هردو برای مخاطب خاص طراحی شده است
نه برای فراگیری و ارتباط با مخاطب بسیار!
روی این سیدیها، اسم آلبومها نسبتا کوچک،
و اسم پدیدآورندگان درست به یک اندازه،
و با یک گرافیک خوب اما خاص که هیچ جذابیت خاصی برای مخاطب عام ندارد نوشته شده است.
از عکس این خواننده جذاب روی جلد هیچ کدام خبری نیست.
در داخل آلبوم اول عکسی دو نفره است از عیسا غفاری و پوریا
و در دومی هم، یک فضای دوصفحهای با یک صفحه خالی اختصاص به عکس پوریا دارد
و دوعکس از اشکان رهبر، یکی در اولین صفحه بعد از جلد بروشور و یک عکس دیگر در صفحهی یکی مانده به آخر.
یعنی همهی این فرصت تبلیغاتی به نسبت مساوی تقسیم شده
تا مبادا حقی از آهنگساز ضایع شود و جایگاه او در نسبت با خواننده کم نشان داده شود.
یعنی فرصت بیشتر دیده و شنیده شدن یک آلبوم موسیقی فدای این فکرها میشود
در حالی که در همه دنیا میدانند که «موسیقی را ستارهها به پیش میبرند».
آموزش آواز
آنچه باعث بروز پدیده «خوانندهستیزی» شده، توهم برخی از خوانندهها
و همچنین این موضوع است که اکثرا، بخش مهم منافع مادی و معنوی آثار به خواننده رسیده است.
از موضوعات اخلاقی و انسانی که بگذریم،
همانطوری که عرض شد موضوعات مادی و سهم بردن یا نبردن مجموعه تولیدکننده یک اثر موسیقایی از آن،
به دلیل مشکلات قراردادی و حقوقیست، اما همه دلیل این نیست.
اگر مجموعه عوامل تولیدکننده یک اثر هرکدام سعی در دیده شدن خود داشته باشند،
انرژی آن اثر که میتوانست با جمع شدن باعث جلب توجه بیشتر آن اثر شود هدر میرود،
چرا که این انرژی تقسیم شده است.
این راز مهم برندینگ است.
برندهای بزرگ دنیا، اهم بودجه تبلیغاتی خود را صرف میکنند تا لوگویشان در خاطر ماندگار شود،
تا هر کس آن لوگو را میبیند یک محصول باکیفیت به خاطرش بیاید.
تیمهایی که موسیقی تولید میکنند هم باید اینگونه باشند.
آموزش آواز سنتی
عیبی ندارد یک شرکت با یک تیم حرفهای موسیقی قرارداد دراز مدت ببندد
و از انواع شگردها برای تبلیغات استفاده کند تا ستارههایی بسازد که نوک پیکان موفقیت گروه باشد
و آنوقت همه از این موفقیت آن منتفع شوند،
اما صد افسوس که این اتفاق نمیافتد و گروهی آلبومی را منتشر میکنند
و هر کس، این تصور را دارد که شاید این آخرین باری باشد که آلبوم میدهد
و سعی میکند تا جایی که میتواند نگذارد خواننده برجسته شود
و آنوقت هم خودش میسوزد و هم آن خواننده و هم محصولی که میتوانست بیشتر شنیده شود.
از پوریاجان اخواص عذرخواهی میکنم که او را مثال آوردهام.
او کسیست که میتواند ستاره باشد و نیست و نجیبانه فقط به رعایت اصول اخلاقی و دوستیها پایبند است.
دوستان دیگر من هم هستند که این جفا بر آنها هم میشود و میتوانند مثال این یادداشت باشند،
حتی برخی دوستان آهنگسازم، که برخود جفا میکنند.
- ۹۶/۰۷/۲۷